قدس آنلاین: ظهور رسانههای اجتماعی در فراگیریِ مفهوم «سلبریتی» نقش غیرقابل انکاری دارد. دکتر احسان شاهقاسمی، استادیار ارتباطات اجتماعی دانشگاه تهران پژوهشهای فراوانی با موضوع فرهنگ شهرت و سلبریتی انجام داده و کتابهای شاخصی نیز با عناوین «سلبریتیهای اینترنتی: فهم شهرت آنلاین» و «فعالیتهای انساندوستانه سلبریتیها؛ ایدئولوژی دهشگری جهانی» ترجمه کرده است. دکتر شاهقاسمی اعتقاد دارد ایران بهشت سلبریتیهاست. سلبریتیهایی که انسانها را اسیر و برده نظام سرمایهداری، مصرفگرایی و کالاییسازی میکنند و کسوت هدایت جامعه را در حالی به تن میکنند که شایستگی حکومت بر قلبها و ذهنها را ندارند. آنچه میخوانید حاصل گفتوگوی ما با ایشان درباره همین موضوع است.
جناب دکتر! در حالی که خیلیها ظهور سلبریتیها را برخاسته از طبیعت پستمدرن میدانند، چگونه باید با این مسئله مواجه شد؟
باید برخورد انتقادی و واقعنگرانه داشته باشیم. نباید به صورت عامدانه، واقعیات را نادیده بگیریم. سلبریتیها در سالهای آینده تقویت نیز خواهند شد و الآن باید تصمیم بگیریم در مقابل جریانی که تقویت نیز خواهد شد چه باید کرد. نخستین کار، انجام پژوهش در این زمینه است. من نزدیک به ۵۰ پژوهش در این زمینه انجام دادهام که مثلاً در یکی از آنها در مورد دینداری و تبعیت از سلبریتیها با پژوهش به این نتیجه رسیدیم که این دو رابطه منفی دارند؛ یعنی هرچقدر نوجوان دیندارتر باشد احتمال دنبالهرویاش از سلبریتیها کمتر است. ما به پژوهشها بها ندادیم وگرنه با پژوهش بهراحتی میتوان اثبات کرد تبعیت از سلبریتیها سبب نارضایتی شما از زندگیتان خواهد شد. پژوهشها به ما کمک میکنند در تخاطب با نوجوانان، با برهان با آنها گفتوگو کنیم.
دومین کار این است که دست به قانونگذاری در این حوزه بزنیم. اگر سلبریتی به بهانه کمک به زلزلهزدگان کرمانشاه دست به اختلاس و تخلفات مالی زده، چرا ما باید از برخورد با او هراس داشته باشیم. ایران بهشت سلبریتیهاست؛ چرا که هزینه برخورد کردن با آنها بیش از هزینه برخورد نکردن با آنها شناخته شده است. تخلفات چند تن از سلبریتیها در این قضایا برای دستگاههای ما اثبات شده ولی به همین دلیلی که گفتم برخورد صورت نمیگیرد. ما باید قانون را برای سلبریتیها نیز اعمال کنیم.
آیا ما با همان مدل غربی سلبریتیگری مواجه هستیم یا تفاوتهایی در ایران با این مدل وجود دارد؟
فرهنگ ما یکسری مسائل را نمیپذیرد به همین دلیل سلبریتیهای ما یک محدودیتهای اجتماعی دارند که غربیها آن را ندارند. مثلاً عکس گرفتن در حالت برهنگی چیزی است که نه جامعه آن را میپذیرد و نه فرصت فعالیت در ادامه را برای سلبریتی بهوجود میآورد. حتی چنین سلبریتی در خارج از کشور نیز برای جامعه ایرانی پذیرفته نمیشود. اما سلبریتیهای ما مزایایی نیز دارند که فرار مالیاتی از آن دسته است. مگر سلبریتی در غرب میتواند فرار مالیاتی انجام دهد؟ اگر این کار را انجام دهد بلافاصله برخورد قضایی با او میشود و شاید به زندان بیفتد. اینجا سلبریتیها مالیات نمیدهند و باید مردم فشار بیاورند تا این اتفاق صورت بگیرد. در سنگاپور مثلاً شما اگر سلبریتی باشید نمیتوانید کارمند دولت باشید، چرا که در فرم استخدام شما آمده که من شغل دیگری نخواهم داشت. در ایران شما همزمان میتوانید با دهها شرکت قرارداد ببندید. از نظر برخورد قانونی، سلبریتیهای هیچ کشوری در دنیا مثل ایران خدایی نمیکنند.
ممکن است در آینده زندگی مردم وجه سلبریتیگونه پیدا کند؟
زندگی مردم نمیتواند وجه سلبریتیگونه بگیرد، چرا که برای سلبریتی بودن باید فالوور و پیرو داشته باشید. شما نمیتوانید همه امکانات را با هم داشته باشید. یا باید پیرو باشید یا پیروی شونده. اتفاقی که در آینده میافتد این است که به نظرم دامنه نفوذداران متخصص بیشتر میشود. یعنی به نظرم مثلاً الآن که سلبریتی یک لوازم آرایشی را تبلیغ میکند در ادامه یک پزشک است که این کار را در این فضا انجام میدهد. مثلاً اگر تسترها آدمهای معمولی هستند که این کار را انجام میدهند، ممکن است فردی که آشپز زبدهای است کم کم جای او را بگیرد.
در لحظه و در وضعیت فعلی چه میشود کرد؟
ما عادت بدی داریم که وقتی پول داریم نمیآییم درخت گردو بکاریم و همیشه سراغ نسخههای کوتاه مدت میرویم. الآن باید بر اساس تواناییهای فعلیمان برنامهریزی کنیم تا امکان گرفتن بیشینه پاداش و امتیاز را داشته باشیم. من به عنوان استاد دانشگاه توان سیاستگذاری فرهنگی و یا برخورد قضایی با آنها را ندارم ولی میتوانم پژوهش انجام دهم. البته باید تلاش کرده و حتی در صفحات مجازی احتجاج کنیم که چگونه نباید به حرف سلبریتیها گوش داد.
عدهای اعتقاد دارند ما در عصر بیخردی هستیم پس تقلا کردن بیفایده است. نظر شما در این مورد چیست؟
درست است که عبور از سلبریتیها غیرممکن است ولی نباید بیتفاوت بود. درست نیست که بگوییم عصر بیخردی است. جهان به سمت بیخردی نمیرود بلکه سلبریتیها بسیار هوشمندانه با ضریب دادن به این بیخردیها پول درمیآورند. شما کتاب «فعالیتهای انساندوستانه سلبریتیها» را ببینید تا به عینه مشاهده کنید چه صنعت فریبکارانه و پیچیدهای برای فریب تودهها در کار است.
آموزشهایی چون کتاب «تفکر و سوادرسانه» چگونه میتواند به آگاهیبخشی به مردم کمک کند؟
باید به مردم در خصوص فرهنگ شهرت و سلبریتیها آموزش داد. متأسفانه مدرسان سواد رسانهای که این رسالت را برعهده دارند، بیسوادترین مدرسان ارتباطات در ایران هستند. حتی به نظرم کتابهایی که در این حوزه است الآن به ضرر ماست. ما اگر میخواهیم تبلیغ سواد رسانهای کنیم باید تبلیغ غیرسیاسی کنیم تا به حرف ما گوش داده شود. وقتی ما این بحث را به مباحث سیاسی آلوده میکنیم، این هیچ فایدهای ندارد و سبب میشود بچهها کتابهای سواد رسانهای را مسخره کنند. ما نیاز به بازبینی کلی در سیاستگذاری سوادرسانهای داریم.
سلبریتیها، تضعیفکنندگان خرد سیاسی هستند
نوجوانها سوخت موتور فکری سلبریتیها هستند چرا که هنوز به بلوغ فکری نرسیدهاند و به راحتی از طریق سلبریتیها فریفته میشوند. نوجوان نباید گوشی در دست داشته باشد ولی خانوادهها استدلال میکنند نوجوان آنها برای کار علمی گوشی دارد در حالی که حتی مرد ۵۰ ساله استفاده علمی از آن نمیکند. اصلاً پژوهشهایی که در مورد استفاده نوجوانان ۱۵ ساله از تلفنهای هوشمند شده، نتایج محرمانهای دارد که نمیتوان منتشر کرد، چرا که وجدان جامعه را جریحهدار خواهد کرد. متأسفانه مسئولان فرهنگی ما تا همین الآن فکر میکنند سلبریتی موضوع مهمی نیست، درحالی که مهمترین مسئله ما درک سیاسی و خرد سیاسی است. داشتن خرد سیاسی همه مشکلات ما را حل میکند، در حالی که یکی از عوامل تضعیفکننده خرد سیاسی مسئله سلبریتیهاست. مشکل ما اینجاست که اختیار جوانان ما در دست سلبریتیهاست، یعنی افرادی بهشدت بیسواد که عمدتاً بیشتر از یکی دو ترم در دانشگاه نتوانستهاند تحصیل کنند. بیشتر آنها نه تنها دنبال مطالعه نیستند که سواد مطالعه ندارند. بنابراین تبدیل شدن اینها به الگوی یک نوجوان و جوان به شدت خطرناک است.
نظر شما